تو شهید ابن شهید ، تو جهاد ابن عماد / با نگاه به عکست احساس خجالت میکنم تو که هم سن منی تو که هم سال منی یجورایی باتو احساس رفاقت میکنم / دستمو بگیر بهم بها بده ، منو هم تو جمع خوبا راه بده ، کنار خودت به من یه جا بده !
در یک وصیت نامه ای خوندم ، که شهید میگوید : من بیقرارم ، بی قرارم ؛ آتشی در دل من است ، که مرا بیتاب کرده است؛ به هیچ چیزِ دیگر آرامش پیدا نمیکنم ، مگر به لقای تو ای خدای محبوب عزیز!